گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هفدهم
بخش سوم: سوره ي یس




اشاره
یادآوري توحید چگونگی رستاخیز و پاسخگویی رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هدف نزول قرآن اعجازهاي علمی قرآن
در زوجیت عمومی و حرکتهاي خورشید سرگذشت حبیب نجار و مردم انطالیه ص: 145 ا
اول: سیماي سورهي یس
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گستردهمهر مهرورز
شمارگان
در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرود آمد و داراي 83 آیه، 729 واژه و 3000 حرف است. « یس » سورهي مبارکهي
نزول
چهلمین سوره در ترتیب نزول است (یعنی بعد از سورهي جن و قبل از سورهي فرقان) و حدوداً بین هجرت مسلمانان « یس » سورهي
به حبشه و معراج فرود آمده، اما در چینش کنونی قرآن سی و ششمین سوره به شمار میآید. نامها: نامهاي این سوره عبارتاند از:
جامع خیرات دنیا و آخرت) و سورهي ) « معمّه » ،( دفع کننده بديها ) « دافعه » ،( گل قرآن ) « ریحانۀ القرآن » ،« قلب قرآن » ،« یس »
صفحه 50 از 118
آن است که در آیهي اول آن این تعبیر آمده است که از حروف مقطعهي قرآن و از « یس » سبب نامگذاري آن به .« حبیب نجّ ار »
القاب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به شمار میآید و از آن روي که داستان حبیب نجار در این سوره آمده بدین نام هم خوانده
شده است.
فضایل
در مورد فضیلت تلاوت این سوره از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: ص: 146 خواندن
تذکر: روشن است که خواندن این سوره همراه با عمل به محتواي «1» . سورهي یس در روز یا شب سبب محافظت انسان میشود
آن، انسان را از آفات و شیاطین حفظ میکند. ویژگیها: این سوره را قلب قرآن خواندهاند و داراي آیاتی کوتاه است.
اهداف
هدفهاي اساسی سورهي یس عبارتاند از: 1. یاد آوري توحید؛ 2. یاد آوري معاد؛ 3. تأکید بر مسألهي رسالت و قرآن. در این
سوره مطالب عمدهي زیر به چشم میخورد:
مطالب
2. دلایل گوناگون معاد و بیان چگونگی حشر و پرسش ؛(44 - الف) عقاید 1. نشانههاي عظمت خدا در جهان هستی (در آیات 33
11 ). ب) اخلاق تشویق - 3. بیان رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن مجید (در آیات 1 ؛(65 - و پاسخ قیامت (در آیات 48
27 )؛ - در آیات 20 ) « رجل » مردم به انفاق (در آیهي 47 ). ج) داستانها 1. داستان حبیب نجّار با عنوان
3. اشاره به داستان ابیّ بن خلف و انکار ؛(19 - 2. داستان مردم انطاکیه و برخورد آنان با فرستادگان خدا (در آیات 13 ص: 147
- 79 ). د) مطالب فرعی 1. بیان هدف نزول قرآن کریم و این که شعر نیست (در آیات 69 - معاد جسمانی توسط او (در آیات 78
3. سخن از حرکت واقعی خورشید و منازل ماه و شناور بودن آنها ؛( 2. بیان قانون زوجیّت عمومی در مخلوقات (در آیهي 36 .(70
5. سخن ؛( 4. یادآوري عهد خدا با انسانها که شیطان را عبادت و اطاعت نکنند (در آیهي 60 ؛(40 - در مدار خود (در آیات 38
6. خلقت انسان از نطفه (در آیهي 78 ). *** ص: 149 ؛( گفتن دست و پا در قیامت (در آیهي 65
دوم: محتواي سورهي یس
قرآن حکمت آمیز هدف نزول آن
قرآن کریم در آیات اول تا ششم سورهي یس با بیان حروف مقطعه به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و هدف نزول قرآن اشاره
6. یس* وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ* إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ* عَلَی صِ رَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ* تَنزِیلَ الْعَزِیْزِ الرَّحِیمِ* لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا - میکند و میفرماید: 1
أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ یا، سین.* سوگند به قرآن حکمتآمیز!* بهراستی که تو از فرستادگانی؛* بر راه راستی.* و (این قرآن)
فرو فرستادهي (خداي) شکستناپذیر مهرورز است؛* تا گروهی را هشدار دهی که پدرانشان هشدار داده نشدند و آنان غافلاند.
نکتهها و اشارهها: 1. حروف مقطعه در ابتداي 28 سوره از قرآن آمده است. ما در مورد این حروف در اول سورههاي بقره و آل
عمران و سورههاي دیگر مطالبی بیان کردیم و روشن شد که این حروف یا اسراري بین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله است و یا
اشاره به اعجاز کتابی است که از همین حروف معمولی ساخته شده ولی در عین حال کسی نمیتواند همانند آن را بسازد. 2. در
صفحه 51 از 118
این مطلب با آیات بعد «1» . یکی از نامهاي پیامبر صلی الله علیه و آله است « یس » احادیث اهل بیت علیهم السلام حکایت شده که
3. سوگند به قرآن براي نیز سازگار است که مخاطب آن پیامبر صلی الله علیه و آله است. ص: 150
نشان دادن عظمت این کتاب الهی است؛ چون خدا به چیزهاي کمارزش سوگند نمیخورد و البته هر سوگندي براي تأکید بر مطلب
وقتی در مورد قرآن به کار میرود به معناي آن است که محتواي این کتاب حکمتآمیز است و « حکیم » 4. واژهي «1» . نیز هست
قرآن را نازل کرده است. « شکستناپذیر مهربان » درهاي حکمت را به روي انسانها میگشاید. 5. در این آیات بیان شده که خداي
تأکید بر این دو صفت خدا یا اشاره به آن است که قرآن از قدرت شکستناپذیر الهی سرچشمه گرفته و به صورت یک معجره در
آمده است، همان طور که رحمت و مهر خدا ایجاب کرده که چنین کتابی فرو فرستد و یا این اشاره به دو واکنش مردم در برابر
قرآن است که اگر با آن مخالفت کنند با قدرت شکستناپذیر الهی روبهرو میگردند و اگر آن را بپذیرند مشمول رحمت خدا
6. در این آیات با بیان حکمت به محتواي بلند قرآن و با بیان راه مستقیم پیامبر صلی الله علیه و آله به محتواي دعوت «2» . میشوند
او اشاره شده است که هر دو دلیل حقانیّت پیامبر صلی الله علیه و آله است و سوگند بر آن براي تأکید بیشتر و نفوذ در دلهاست.
7. در این آیات هدف نزول قرآن هشدارگري بیان شده که همگون با هدف رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله است. البته بشارت
نیز از اهداف قرآن و رسالت است، اما تنها بیان هشدارگري در این جا، به خاطر اهمیت آن در برابر مشرکان لجوج است. 8. در این
آیات مقصود از قومی که هشدار داده میشوند، همان مردم مشرك مکه هستند که قبل از پیامبر صلی الله علیه و آله پیامبري بزرگ
بین عصر عیسی علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله «1» . براي آنان فرستاده ص: 151 نشده بود
. آموزهها و پیامها: 1 «2» . صدها سال دورهي فترت بود و پیامبر بزرگی نیامده بود، و گرنه هر زمان حجّت الهی بر مردم تمام میشود
راه پیامبر صلی الله علیه و آله مستقیم و رسالت او حق است (پس به راه او بروید). 2. قرآن کتابی عظیم و حکمتآموز است (پس از
آن استفاده کنید). 3. قرآن مظهر شکستناپذیري و رحمت خداست. 4. هدف مبلغان دینی هشدارگري و بیدارسازي غافلان باشد.
*** قرآن کریم در آیات هفتم تا دهم سورهي یس به بیایمانی و لجاجت مشرکان و فرجام عذابآلود آنان اشاره میکند و
10 . لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَی أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ* إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ* وَجَعَلْنَا مِن - میفرماید: 7
بَیْنِ إِیْدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَ یْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِ رُونَ* وَسَوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ بهیقین، گفتار (سنّت
گونهاي) دربارهي بیشترشان تحقق یافته؛ چرا که آنان ایمان نمیآورند.* در حقیقت، ما در گردنهایشان غلهایی قرار دادیم، و
آن (غلها) تا چانههاست، و سرهاي آنان به بالا نگاه داشته شده است.* و پیش روي آنان سدّ، و در پشت سرشان سدّي قرار دادیم
و (چشماي) ایشان پوشاندهایم؛ پس آنان نمیبینند.* براي آنان یکسان است که هشدارشان بدهی، یا هشدارشان ندهی؛ ایمان
نمیآورند. ص: 152 شأن نزول: حکایت کردهاند که ابوجهل با فردي دیگر تصمیم به قتل پیامبر صلی
الله علیه و آله گرفتند، ولی در لحظهاي که به پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و میخواستند ضربهي کاري بزنند، چشمانشان از
. نکتهها و اشارهها: 1 «1» . کار افتاد، یا قدرت حرکت از آنان سلب گردید و خدا به طور معجزهآسایی آنان را از این کار بازداشت
در این آیه همان وعدهي عذاب الهی است که دربارهي کافران لجوج پیشبینی شده است؛ کسانی که تمام خطوط « قَول » مقصود از
ارتباطی خود را با خدا قطع کردهاند و هشدارهاي پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در مورد آنان اثر نمیکند و هرگز ایمان نمیآورند.
2. برخی مفسران گفتهاند که مقصود از اکثریت در این آیات همان اکثریت سران کفر و شركاند. که در جنگهاي اسلامی کشته
البته شأن نزول آیات و این که این آیات در «2» . شدند، ولی اکثریت مشرکان عرب پس از فتح مکه باقی ماندند و مسلمان شدند
حلقههایی است که بر گردن یا دستهاي « غُل » . مورد سران مشرکان نازل شدهاند، مطالب آیه را محدود در این افراد نمیسازد. 3
زندانی قرار میدهند. هنگامی که بر گردن مجرمان غُل میگذاشتند تا چانه ادامه مییافت و سر را بالا نگاه میداشت و مجرم
نمیتوانست اطراف را ببیند که این خود نوعی شکنجه بود. آري؛ آنان که در دنیا طوق تقلید کورکورانه از عادات و رسوم خرافی
صفحه 52 از 118
را برگردن نهادهاند و از دیدن حقایق محروم هستند، در آخرت نیز اعمالشان اینگونه تجسّم مییابد.
4. مقصود از دو سدّ و مانع پیش رو و پشت سر کافران چیست؟ برخی مفسران گفتهاند که منظور دو گونه هدایت انسان ص: 153
است: یکی هدایت نظري و استدلالی و دوم هدایت فطري و وجدانی که مشرکان از هر دو محروماند. برخی دیگر گفتهاند منظور
موانعی است که کافران را از سعادت اخروي و نیز موانعی که او را از رسیدن به سعادت و آرامش دنیوي باز میدارد. آري؛ کافران
هنگامی که در راه رسیدن به مقصد به مانعی برخوردند به عقب باز میگردند تا از راه دیگري بروند، ولی موانع دو طرف مانع پیدا
5. در این آیه از سدّ و مانع پیش رو و پشت سر سخن گفته شده ولی از سدّ و مانع راست و چپ سخن به «1» . کردن راه میشود
میان نیامده است؛ چرا که سدّ در جایی ایجاد میشود که دو طرف بسته باشد وگذرگاهی از وسط باشد و یا این که این تعبیر کنایه
از موانع اطراف انسان است که میگویند: فلانی راه پیش و پس ندارد. 6. خدا ابزار شناخت کافران را از آنان میگیرد و حقایق را
نمیبینند؛ البته زمینهي از دست دادن ابزارهاي شناخت را خود کافران فراهم میکنند. آري؛ در اثر اعمال نادرست و انحرافی آنان
کم کم ابزارهاي درونی شناخت همچون عقل و فطرت و ابزارهاي بیرونی همچون حواس تحلیل رفته و دگرگون میشوند و به
کلی از کار میافتد و یا این که حقایق را دگرگون میبینند و به جایی میرسند که هشدارهاي پیامبران در آنان اثر نمیکند. با سیه
دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنین بر سنگ (سعدي) ص: 154 آموزهها و پیامها: 1. فرجام افراد
غافل، به بیایمانی و عذاب میرسد. 2. ابزارهاي شناخت کافران لجوج از کار افتاده است و هشدار به آنان سودي ندارد (پس
تلاش بیهوده نکنید). 3. از فرجام عذابآلود کافران غفلتزده عبرت بگیرید (و راه آنان را نروید). *** قرآن کریم در آیهي
یازدهم سورهي یس به ویژگیهاي انسانهاي هشدارپذیر و پاداش آنان اشاره میکند و میفرماید: 11 . إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ
وَخَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ [تو] فقط به کسی هشدار (سودمند) میدهی که از آگاه کننده (: قرآن) پیروي کند
در « ذکر » و از (خداي) گستردهمهر در نهان بهراسد؛ پس او را به آمرزش و پاداشی ارجمند مژده ده. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
و یا به معناي یاد آوري است که شامل قرآن و -«1» این آیه، یا قرآن است- که در برخی از آیات با این نام از قرآن یاد شده است
اشاره « رحمان » به معناي ترسی است که آمیخته با احساس عظمت باشد و هراس از « خَشیت » اندرزهاي پیامبران میشود. 2. واژهي
3. مقصود «2» . به آن است که مؤمنان در حالی که از خدا هراس دارند به رحمت او امیدوارند و درحالت بیم و امید به سر میبرند
از پیروي از ذکر (یادآورنده) یعنی قرآن و هراس از خدا در این آیه، همان آمادگی براي این امور است؛ یعنی هشدارهاي پیامبران
4. مقصود از «1» . در مورد ص: 155 کسانی مؤثر واقع میشود که گوشی شنوا و قلبی آماده دارند
در این آیه یا آن است که هراس مؤمنان از خدا در پنهان است و جنبهي ریایی ندارد و یا این که آنان خدا را از طریق « غیب »
استدلال و برهان شناختهاند و ذات پاك خدا از حواس انسان پنهان است و یا این که از خدا در قیامت میترسند که فعلًا پنهان است.
البته معناي اول با ظاهر آیه تناسب بیشتري دارد. 5. در این آیه بشارت داده شده که ا فراد هشدارپذیر که ایمان میآورند، نخست
از خطاها و گناهان پاك میشوند و بعد از آن که آمادهي پذیرش شدند، پاداش ارجمندي از طرف خدا به آنان داده میشود، که
البته این پاداش و مغفرت نتیجهي کردار آنها، یعنی پیروي از قرآن و هراس از خداست. آموزهها و پیامها: 1. مبلغان دینی به دنبال
کسانی بروند که زمینهي پذیرش پیام الهی را دارند. 2. مبلغان دینی هشدارگري و بشارتگري را توأم کنند. 3. پذیرش یادآوريها
و هراس پنهانی از خدا (همراه با امید به رحمت او) زمینهساز هدایت، آمرزش و پاداش ارجمندي است. *** قرآن کریم در آیهي
دوازدهم سورهي یس به نظام دقیق ثبت اعمال انسانها و رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 12 . إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتَی وَنَکْتُبُ مَا
قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْ َ ص یْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ در حقیقت، ما خود مردگان را زنده میکنیم؛ و آنچه را از پیش فرستادند و
آثارشان را مینویسیم؛ و همه چیز را در (کتاب) پیشوايِ روشنگر برشمردهایم. ص: 156 نکتهها و
اشارهها: 1. مقصود از چیزهایی که از پیش فرستاده شده، همان کردار انسانهاست که ظاهراً آثاري از آنها باقی نمیماند ولی در
صفحه 53 از 118
نزد خدا کاملًا ثبت شدهاند. 2. منظور از آثار انسانها، همان نتایج اعمال آنهاست که آثارشان در محیط منعکس گردیده و باقی
است، همچون بناهاي نیک و مراکز مفید خیریه و نشر کتاب و یا کارهایی که به صورت سنّت و روش نیک یا زیانآور از انسان
به معناي پیشواي روشنگر است و در این جا اشاره به کتاب علم الهی (لوح محفوظ) است که اعمال « امام مبین » . باقی میماند. 3
همهي انسانها و حوادث در آن جا ثبت و محفوظ است و به آن امام میگویند، چرا که در رستاخیز پیشواي مأموران و معیار
4. در قرآن کریم از «1» .( سنجش ارزش اعمال انسانهاست (و در آیات قرآن به برخی کتابهاي آسمانی نیز امام گفته شده است
ب) «2» ؛ چند کتاب و نامهي عمل سخن گفته شده است: الف) نامهي اعمال شخصی که کارهاي فردي انسان در آن ثبت است
ج) نامهي عمومی و جامع یا لوح محفوظ و صفحهي علم «3» ؛ نامهي اعمال امتها که بیانگر خطوط اجتماعی زندگی آنان است
5. ثبت بودن همهي امور در صفحهي علم الهی به «4» . الهی که همهي حوادث جهان و اعمال انسانها در آن جا ثبت شده است
معناي جبرگرایی نیست؛ یعنی کارهاي انسانها بر اساس اختیار و با توجه به آزادي او ثبت شده است.
ص: 157 آموزهها و پیامها: 1. خودتان را تحت نظر بدانید، چرا که همهي اعمال شما و آثار آنها دقیقاً ثبت میشود. 2. همه چیز در
علم الهی ثبت است و کارها بی حساب نیست (پس مراقب کردار خود باشید). *** قرآن کریم در آیات سیزدهم و چهاردهم
سورهي یس به سرگذشت رسولان الهی و تکذیبگري مردم (انطاکیه) اشاره میکند و میفرماید: 13 و 14 . وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا
أَصْحَابَ الْقَرْیَۀِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ* إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَیْکُم مُّرْسَلُونَ و براي آن (مشرك) ها
مثلی بزن: اهل آبادي (انطاکیه) را هنگامی که فرستادگان (الهی) بدان (آبادي) آمدند؛* (همان) هنگامی که دو (فرستاده) را به
مسلماً، ما فقط به » : سوي آنان فرستادیم، و [لی آن دو را تکذیب کردند، و با (فرستادهي) سوّمی (آن دو را) تقویت کردیم، و گفتند
به معناي آبادي، شامل شهر و روستا میشود، ولی در این جا مشخص نشده « قریه » . نکتهها و اشارهها: 1 «. سوي شما فرستاده شدهایم
که کدام شهر مورد نظر است. ولی در برخی احادیث از اهل بیت علیهم السلام روایت شده که مقصود شهر انطاکیه، یکی از
شهرهاي روم قدیم است که اکنون در کشور ترکیه واقع شده است. مردم آن شهر بتپرست بودند و این رسولان، فرستادگان یکی
از پیامبران الهی براي دعوت مردم به سوي توحید بودند ولی آنان را گرفتند و زندانی ساختند و سپس نفر سوم آمد و با آن قوم
2. مفسران احتمال دادهاند که این رسولان، فرستادگان خدا به سوي مردم ص: 158 «1» . مناظره کرد
و یا پیامبرانی از طرف پیامبر بزرگ زمان خود به طرف آن شهر بوده باشند، همان طور که لوط علیه السلام زیر نظر «1» آن شهر
حضرت ابراهیم علیه السلام بود. 3. این آیات قرآن از روش قصهگویی براي تربیت مردم استفاده کرده، داستان رسولان الهی و
مخالفان مشرك و لجوج آنان را بیان میکند تا مشرکان مکه عبرت بیاموزند و دست از مخالفت بردارند. البته داستانهاي قرآن
واقعی است و از خرافات و دروغ پاك است، همان طور که جزئیات غیر لازم را حذف کرده است. 4. خدا به لطف خود، دو رسول
الهی را به سوي مردم شهر (انطاکیه) فرستاد ولی آنان آن دو را تکذیب کردند ولی باز نفر سومی را براي تقویت و ادامه راه آنان
فرستاد. این نشانگر لطف و رحمت الهی است که مردم را زود نمیکند. آموزهها و پیامها: 1. مبلغان دینی زود از مردم یک شهر
ناامید نشوند و بارها به سراغشان بروند. 2. کمیّت و تعدّد مبلغان، عامل عزّت و تقویت تبلیغات است. 3. خدا نسبت به بندگانش
لطف دارد و با اصرار میخواهد آنان هدایت شوند. *** قرآن کریم در آیات پانزدهم تا هفدهم سورهي یس به گفتوگوي
17 . قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ - رسولان الهی با مخالفان و بهانهجویی و تکذیبگري آنان اشاره میکند و میفرماید: 15
شما جز » : الرَّحْمنُ مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَکْ ذِبُونَ* قَالُوا رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ* وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ (اهل آبادي) گفتند
فرستادگان الهی) ) *«. بشري همانند ما نیستید، و (خداي) گستردهمهر هیچ چیزي فرو نفرستاده است، شما جز دروغ نمیگویید
پروردگار ما میداند که قطعاً ما تنها به سوي شما فرستاده شدهایم،* و بر ما [وظیفهاي جز (پیام) رساندنِ آشکار (و » : گفتند
ص: 159 نکتهها و اشارهها: 1. یکی از بهانههاي مخالفان پیامبران در طول تاریخ آن «. روشنگر) نیست
صفحه 54 از 118
بوده که چرا پیامبران از جنس انسان هستند و چرا فرشتهاي به سوي آنان نرفته است. در حالی که اگر پیامبري از جنس غیر انسان
« رحمان » میآمد، نمیتوانست مشکلات و دردهاي بشر را به خوبی حسّ کند و الگوي مناسبی براي آنها باشد. 2. مشرکان بر اسم
تأکید کردند تا اشاره به رحمت الهی باشد و شاید میخواستند بگویند که خداي گستردهمهر، پیامبر به سوي مردم نمیفرستند تا
3. مشرکان دلیلی براي انکار پیامبران نداشتند وفقط استبعاد و بهانهتراشی «1» . تکالیفی براي آنان بیفزاید و آزادي مردم محدود شود
میکردند. 4. از پاسخ قاطع رسولان الهی به مخالفان استفاده میشود که آنان صرفاً ادعا نمیکردند، بلکه پیام روشنگري داشتند،
که واقعیتها را به مردم میرساند و این مطلب جز با همراهی معجزات و دلایل گویا ممکن نیست. 5. هدف رسولان الهی رساندن
پیام خدا و روشنگري است و براي تحمیل عقاید بر مردم یا دروغگویی و فریب آنان نیامدهاند. آموزهها و پیامها: 1. هدف رسولان
الهی، رساندن پیام روشنگر خداست. 2. مخالفان رسولان الهی دلیل نداشتند و فقط بهانهتراشی میکردند. 3. مبلغان دینی و رهبران
الهی اهل گفتمان با مخالفان باشند. 4. مبلغ دینی باید به رسالت خود ایمان داشته باشد و با قاطعیت هدف خود را اعلام کند. ***
ص: 160 قرآن کریم در آیات هیجدهم و نوزدهم سورهي یس به تهمتها و تهدیدهاي مخالفان و
پاسخ هدایتگرانه و آسیب شناسانهي رسولان الهی اشاره میکند و میفرماید: 18 و 19 . قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ
در واقع، ما به شما فال بد » : وَلَیَمَسَّنَّکُم مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ* قَالُوا طَ ائِرُکُم مَعَکُمْ أَئِنْ ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ (اهل آبادي) گفتند
*«. زدیم، اگر به (این کار) پایان ندهید، قطعاً شما را سنگسار خواهیم کرد و حتماً عذاب دردناکی از سوي ما به شما خواهد رسید
فال (نیک و) بد شما با شماست؛ آیا اگر تذکّر داده شوید (پاسخ آن چنین است)؟! بلکه شما گروهی » : (فرستادگان) گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان لجوج، باز هم دلیلی در برابر رسولان الهی نیاوردند، بلکه با تهمت، «. اسرافکار (و متجاوز) ید
خشونت و تهدید آنها را متّهم به شوم بودن کردند. 2. برخی مفسران نوشتهاند که همزمان با ورود رسولان الهی به شهر (انطاکیه)
برخی مشکلات همچون خشکسالی پیدا شد، ولی مردم آن شهر به جاي آن که با زنگ خطر این هشدارها و مصیبتها بیدار
در اصل به معناي پرنده است و از آن جا که عربها به وسیلهي « طائر » .3 «1» . شوند، آنها را به شومی رسولان الهی نسبت دادند
پرندگان فال بد میزدند، این تعبیر براي فال بد زدن آمده است؛ براي مثال اگر پرندهاي از طرف چپ به راست حرکت میکرد آن
را به فال بد میگرفتند و دلیل شکست وناکامی خود میدانستند. فال بد خرافهاي است که در جهان امروز هم مشاهده میشود، مثل
4. اسلام با خرافات و فال بد مبارزه کرده و در این آیات نیز اشاره شده که فال بد زدن خرافهاي بیش «2» . نحس دانستن عدد 13
نیست و سرنوشت نیک و بد هر کس در گرو ص: 161 اعمال و افکار خود اوست. و اگر شخص یا
جامعهاي آلوده به گناه و هواپرستی و بتپرستی و ستم شود، فضاي اطراف خود را تیره و برکات الهی را از آن محیط دور میسازد.
5. مردم رسولان الهی را به سنگسار کردن و مجازاتی دردناك تهدید کردند و مراد از مجازات دردناك، یا همان سنگسار است و
یا مجازاتی شدیدتر همچون مرگ و شکنجه. 6. مقصود از تذکّر در این آیات آن است که اگر مشرکان از خواب غفلت بیدار
شوند متوجه حقایق خواهند شد. و یا منظور سرزنش مشرکان است که اگر رسولان الهی شما را تذکر دادند سزاي آنان همین
7. پاسخ رسولان الهی به مشرکان لجوج همراه با هدایتگري، روشنگري و آسیبشناسی بود؛ یعنی «1» ؟! تهدیدها و تهمتهاست
آنان هم حقیقت فال نیک و بد را بیان کردند و هم ریشهي انحراف مشرکان، یعنی اسرافکاري را تذکر دادند. 8. مقصود از
اسرافکاري در این جا تجاوز از حد است؛ یعنی چنانچه کسی از حد تجاوز کند و به گناه و آلودگی رو آورد، کم کم از توحید
منحرف شده، گرفتار شرك میگردد، به طوري که حتی در برابر رسولان خیرخواه موضعگیري و تهدید میکند. آموزهها و پیامها:
1. مخالفان دین، منطق و دلیل ندارند، بلکه افرادي خشونتطلب و خرافی هستند (شما اینگونه نباشید). 2. فال (نیک و بدِ) هر کس
با (رفتار و عقاید) خود اوست. 3. اسرافکاري نکنید که به انحراف، شرك و مقابله با رهبران الهی میانجامد. *** تفسیر قرآن مهر
جلد هفدهم، ص: 162
صفحه 55 از 118
ماجراي حبیب نجار و رسولان انطاکیه
قرآن کریم در آیات بیستم و بیست و یکم سورهي یس به ماجراي حبیب نجار و تلاش او در راه اهداف رسولان الهی اشاره میکند
و میفرماید: 20 و 21 . وَجَ اءَ مِنْ أَقْ َ ص ی الْمَدِینَۀِ رَجُلٌ یَسْعَی قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ* اتَّبِعُوا مَن لَایَسْأَلُکُمْ أَجْراً وَهُم مَّهْتَدُونَ و
اي قوم [من ! از فرستادگان (خدا) پیروي کنید.* از کسانی پیروي کنید که » : مردي با کوشش از دورترین (نقطهي) شهر آمد، گفت
از شما هیچ پاداشی نمیخواهند و آنان ره یافتهاند. نکتهها و اشارهها: 1. بسیاري از مفسران گفتهاند که مقصود از این مرد مجاهد و
بود که پس از ملاقات با رسولان الهی و شنیدن سخنان آنها، به حقانیت راهشان پی برد و ایمان « حبیب نجّار » تلاشگر شخصی به نام
2. در برخی «1» . آورد و براي حمایت آنان مصمم شد و خود را به مرکز شهر رساند و در برابر مشرکان تا شهادت ایستادگی کرد
احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که پیشروان و راستان امتها سه نفر بودند که لحظهاي به خدا کفر نورزیدند:
به مسلمانان میآموزد که اگر کسی تنها هم باشد « مردي » 3. تعبیر «2» . حبیب نجار، مؤمن آل فرعون و علی بن ابیطالب علیه السلام
میتواند به مسئولیت خویش در راه توحید عمل نماید و سکوت را بشکند. 4. از تعبیرات آیات استفاده میشود که صداي دعوت
رسولان الهی تا نقاط دور دست شهر رسیده و دلهاي آماده را جذب کرده بود. معمولًا در ص: 163
اطراف شهر مردم مستضعف و آمادهي پذیرش حق بیشترند ولی در مرکز شهر افراد مرفه زندگی میکنند که زود به سوي حق
جذب نمیشوند. 5. این مجاهد تنها دو ویژگی براي رسولان الهی برشمرد: یکی آن که هیچ پاداشی نمیطلبند- که این نشانهي
راستگویی آنان است- و دوم آن که اهل هدایتاند. آموزهها و پیامها: 1. مؤمن اگر تنها هم باشد، باز سخن حق خود را میگوید
و از رهبران الهی دفاع میکند. 2. دو نشان رهبر حق آن است که خود هدایت یافته باشد و مزد نخواهد. 3. مردم را به سوي رهبران
الهی فرا خوانید و امتیازات آنها را براي مردم بگویید. *** قرآن کریم در آیات بیست و دوم تا بیست و پنجم سورهي یس به
25 . وَمَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِی - استدلالهاي زیرکانهي حبیب نجار براي اثبات توحید و نفی شرك اشاره میکند و میفرماید: 22
وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ* ءَأَتَّخِ ذُ مِن دُونِهِ آلِهَۀً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُ رٍّ لَاتُغْنِ عَنِّی شَ فَاعَتُهُمْ شَیْئاً وَلَا یُنقِذُونِ* إِنِّی إِذًا لَفِی ضَ لَالٍ مُبِینٍ* إِنِّی
آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ و مرا چه شده که کسی را نپرستم که مرا آفریده است؟! و فقط به سوي او بازگردانده میشوید.* آیا جز او
معبودانی برگزینم که اگر (خداي) گستردهمهر بخواهد زیانی [به من برساند، شفاعت آنان چیزي (از عذاب) را از من دفع نمیکند
و [مرا] نجات نمیدهد؟!* در آن صورت، قطعاً، من در گمراهی آشکاري خواهم بود.* در حقیقت، من به پروردگار شما ایمان
ص: 164 نکتهها و اشارهها: 1. حبیب نجار در سخنان خود «. آوردهام، پس سخنان [مرا] گوش دهید
دو دلیل براي اثبات توحید و نفی شرك آورد: الف) نخست آن که خدایی که مرا آفریده است شایستهي پرستش است، نه این
بتهاي ناتوان که کاري از آنها ساخته نیست. ب) دوم آن که بتها نمیتوانند شفاعت مرا بکنند و مرا از عذاب نجات دهند و در
برابر ارادهي خداي رحمان ناتوان هستند، پس شایستهي پرستش نیستند و خداي یکتا که شفاعت و سود و زیان به دست اوست
شایستهي پرستش است. 2. بتپرستان بر شفاعت بتها تأکید داشتند و بدان امیدوار بودند، ولی حبیب نجار این مطلب را نفی کرد
و بیان کرد که در مشکلات کاري از دست بتها ساخته نیست. 3. جالب این است که حبیب نجار نمیگوید چرا خداي آفریدگار
را نمیپرستید؟ بلکه میگوید چرا من آفریدگارم را نپرستم؛ یعنی او از خود شروع میکند تا سخنانش بیشتر در دیگران تأثیر
است و زیانی براي کسی نمیخواهد و اگر ارادهي زیان و مجازات کسی را بنماید، در اثر خلافکاري « رحمان » بگذارد. 4. خدا
خود اوست که خداي مهرگستر را نیز به خشم آورده است. 5. مخاطب حبیب نجار در این آیات مشرکان هستند، ولی بعید نیست
که رسولان الهی نیز در کنار مردم و مخاطب سخن او باشند از اینرو گفت: من به پروردگار شما ایمان آوردم. آموزهها و پیامها:
1. مردان مؤمن با منطق و استدلال از رهبران الهی و راه خدا دفاع کنند. 2. معبودان دروغین که آفریدگار و شفاعتگر شما نیستند،
صفحه 56 از 118
شایستگی پرستش را ندارند. 3. شما فقط به سوي او بازمیگردید (بنابراین مراقب اعمال خود باشید). 4. از معبودان ناتوان پیروي
نکنید که گمراهی آشکاري است. *** ص: 165 قرآن کریم در آیات بیست و ششم و بیست و هفتم
سورهي یس به شهادت حبیب نجار و پاداشهاي ارجمند او اشاره میکند و میفرماید: 26 و 27 . قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّۀَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی
اي کاش قوم من » : گفت «. وارد بهشت شو » : یَعْلَمُونَ* بِمَ ا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ (پس از شهادت به او) گفته شد
نکتهها و اشارهها: 1. حبیب نجار پس از مبارزه با «. میدانستند* که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامی داشتهشدگان قرار داد
مشرکان و اعلام ایمان خود، گرفتار خشم آنان شد و پیکرش را سنگسار و یا لگدمال کردند و او را به شهادت رساندند ولی او
2. قرآن کریم جریان شهادت حبیب نجار را «1» .« خدایا! این قومِ مرا هدایت کن که آنها نمیدانند » : مرتب زمزمه میکرد که
سربسته نقل کرده و فقط ورود او را به بهشت اعلام میکند. 3. مقصود از بهشت در این آیات، یا همان بهشت برزخی است؛ و یا
4. حبیب نجار میگوید اي کاش قوم من آگاه بودند و حجابها از «2» . منظور خطابی است که در رستاخیز به حبیب شهید میشود
جلوي چشمانشان کنار میرفت و نتایج ایمان و نعمتهاي بهشتی را میدیدند و دست از شرك برمیداشتند و پیرو رسولان الهی
میشدند. آري؛ همان طور که از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده، او در زندگی و بعد از مرگ خیرخواه و پندآموز مردم
5. خدا نخست شهیدان را میآمرزد و آنان را از گناهان شستوشو میدهد، سپس آنان را داخل افراد ارجمند میگرداند. «3» . بود
ص: 166 آموزهها و پیامها: 1. در راه خدا تلاش کنید که پاداش آن بهشت و آمرزش الهی و مقام
ارجمند است. 2. مردان الهی پس از مرگ نیز خیرخواه مردم هستند. *** قرآن کریم در آیات بیست و هشتم و بیست و نهم
سورهي یس به عذاب قوم حبیب نجار به وسیلهي بانگ آسمانی اشاره میکند و میفرماید: 28 و 29 . وَمَا أَنزَلْنَا عَلَی قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ
مِن جُندٍ مِنَ السَّماءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ* إِن کَ انَتْ إِلَّا صَ یْحَۀً وَاحِ دَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ و بعد از او بر قومش هیچ لشکري از آسمان
نفرستادیم و فرو فرستندهي (آن) نبودیم.* (عذاب آنان) جز یک بانگ (مرگبار) نبود؛ پس ناگهان آنان خاموش (و بی جان)
شدند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به مجازات قوم حبیب نجار اشاره شده است. گروهی کافرکیش که در برابر رسولان الهی
لجاجت ورزیدند و بر شرك و کفر خود باقی ماندند و در نهایت حبیب نجار را شهید کردند. 2. مجازات این گروه سرکش براي
خدا آسان است و آنان با یک بانگ مرگبار نابود میشوند و نیازي به فرستادن لشکر فرشتگان از آسمان نیست. 3. مقصود از
یا همان بانگ مرگباري است که گاهی از ابر برمیخیزد و لرزه بر زمین میافکند و همه چیز را ویران میسازد و یا صداي ،« صَ یحه »
تفسیر قرآن مهر جلد «1» . وحشتناك زمین لرزه است که در فضا طنین میافکند و موج انفجارش همه را به کام مرگ میکشد
هفدهم، ص: 167 آموزهها و پیامها: 1. مجازات اقوام سرکش براي خدا آسان است و نیازي به لشکريکشی ندارد. 2. اقوام سرکش
با یک بانگ مرگبار خاموش شدند (پس شما از سرنوشت آنان عبرت بیاموزید). 3. مردان الهی را نکشید که گرفتار عذاب
میشوید. *** قرآن کریم در آیات سی ام تا سی و دوم سورهي یس با اشاره به ریشخند همهي رسولان الهی و هلاکت مخالفان و
32 . یَاحَسْرَةً عَلَی الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُونَ* أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِنَ - عبرت نگرفتن آنان میفرماید: 30
الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لَا یَرْجِعُونَ* وَإِن کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَیْنَا مُحْ َ ض رُونَ اي افسوس بر بندگان که هیچ فرستادهاي به سراغ آنان نیامد، مگر
اینکه او را ریشخند میکردند!* آیا اطلاع نیافتهاند که پیش از آنان چه بسیار گروههایی را هلاك کردیم که آنان به سوي ایشان
بازنمیگردند؟!* هیچ کس نیست، مگر اینکه همگی نزد ما احضار شدهاند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات خدا بر حال مردم
تأسف و حسرت میخورد که چرا از نور هدایت استفاده نکردند و پیامبران الهی را به استهزاء گرفتند و خود را از رحمت الهی
محروم کردند. 2. این حسرت و تأسف الهی بر مردم لطف و محبت بیانتهاي او را نشان میدهد. انسان براي چیزي تأسف میخورد
که کاري در مورد آن از وي ساخته نیست. این نوع تأسف در مورد خدا معنا ندارد چون خدا ناتوان نیست؛ پس مقصود از تأسف و
تفسیر قرآن «1» . حسرت در این آیه آن است که وضع آن مردم طوري بود که هر کس از آن آگاه میشد متأسف و متأثر میگشت
صفحه 57 از 118
3. قبل از این، اقوام سرکشی همچون فرعونیان و قوم نوح در اثر کفر و سرکشی نابود شدند و مردم مهر جلد هفدهم، ص: 168
انطاکیه و مردم مکه، بلکه همهي مردم از سرنوشت آنان باخبر شدند ولی باز هم عبرت نگرفتند. 4. اقوام هلاك شده نمیتوانند به
دنیا بازگردند و کارهاي گذشتهي خود را جبران کنند ودر آخرت در پیشگاه خدا حاضر میشوند و به حساب آنان رسیدگی
خواهد شد. آموزهها و پیامها: 1. رهبران و مبلغان دینی بدانند که هیچ فرستادهاي (وپیامبري) از ریشخند مردم در امان نمانده است
(پس آمادگی روحی داشته باشند). 2. خدا به بندگانش آنقدر لطف دارد که بر انحراف آنان افسوس میخورد. 3. از فرجام
عذابآلود اقوام سرکش گذشته عبرت بگیرید. 4. به افراد هلاك شده فرصت بازگشت به دنیا داده نمیشود. 5. همگی براي
پاسخگویی در پیشگاه الهی آماده شوید. ***
نشانه ها
قرآن کریم در آیات سی و سوم تا سی و ششم سورهي یس به نشانههاي خدا در صحنهي زمین و زوجیّت موجودات اشاره میکند
36 . وَآیَۀٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَۀُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ* وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا - و میفرماید: 33
فِیهَا مِنَ الْعُیُونِ* لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْکُرُونَ* سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا
لَا یَعْلَمُونَ و براي آنان نشانه (ي خدا) است، در زمینِ مردهاي که آن را زنده کردیم و دانه از آن برآوردیم و از آن میخورند.* و
در آن بوستانهایی از درختان خرما و انگورها قرار دادیم و چشمهساران را در آن شکافتیم (و روان ساختیم)،* تا از میوهي آن
بخورند، در حالی که دستانشان آن را نساخته است؛ پس آیا ص: 169 سپاسگزاري نمیکنند؟!* منزّه
است کسی که همهي آن زوجها را آفرید؛ از آنچه زمین میرویاند و از خودشان و از آنچه نمیدانند. نکتهها و اشارهها: 1. در این
آیات یکی از نشانههاي خدا، زنده کردن زمین مرده بیان شده که این خود شاهد گویاي معاد است؛ مسألهي حیات و زندگی
گیاهان هنوز هم یکی از مهمترین و پیچیدهترین مسائل علمی است که نشانهي قدرت و علم الهی است. 2. در این آیات به فایدهي
گیاهان از آن جهت که یکی از منابع غذایی بشرند اشاره شده است، ولی گیاهان فواید دیگري نیز در تغذیهي حیوانات و ساختن
مواد رنگی و دارویی و امور دیگر دارند. 3. در این آیات به خرما و انگور به عنوان دو منبع غذایی بشر اشاره شده است؛ دو میوهاي
خرما یاد شده است. این « درخت » انگور و « میوهي » 4. در این آیات از «1» . که داراي انواع ویتامینها و عناصر مختلف و مفیدند
تفاوت تعبیر براي آن است که همهي اجزاي درخت خرما، از شاخه و برگ و تنه تا میوهي آن قابل استفاده است، به خلاف درخت
5. در این آیات به میوهها اشاره «2» . انگور که میوهاش بیشترین استفاده را دارد و از اجزاي دیگر درخت کمتر استفاده میشود
شده که به دست انسان ساخته نمیشود و یا به غذاهاي مختلفی که از این میوهها ساخته میشود که استفاده از همهي آنها مستلزم
جمع زوج است که معمولًا به دو جنس « ازواج » . البته معناي اول با سپاسگزاري سازگارتر است. 6 «3» . سپاسگزاري از خداست
مذکر و مؤنث گفته میشود، سپس توسعه داده شده و به هر دو موجود قرین یکدیگر یا ضد ص:
7. این آیه از زوجیت انسانها و گیاهان خبر داده و نیز از زوجیت موجوداتی سخن گفته که «1» . 170 یکدیگر نیز گفته شده است
انسانها از آنها خبر ندارند. این موجوداتِ زوجِ ناشناخته ممکن است گیاهان ناشناخته یا حیوانات دریایی ناشناخته یا موجودات
8. مسألهي زوجیّت موجودات، «2» . کرات دیگر یا ذرّات مثبت و منفی درون اتمها و یا اشاره به موجودات ناشناختهي دیگر باشد
یکی از اشارات علمی قرآن کریم است. در برخی آیات از زوجیت کلّ موجودات سخن گفته شده است و از آن جا که مردم عصر
نزولِ قرآن از زوجیت همهي موجودات اطلاعات علمی نداشتند، این مطلب علمی اعجاز علمی قرآن به شمار میآید. 9. خدا نیاز به
ستایش پاکی و تنزیه او از نقص و عیب ندارد، ولی این تسبیح را بیان کرده تا آموزشی براي ما باشد. آموزهها و پیامها: 1. با
مطالعات گیاهشناسی خداشناس شوید. 2. نشانههاي خدا را در زندگی دوبارهي زمین و رویش گیاهان و میوهها بنگرید و
صفحه 58 از 118
سپاسگزاري کنید. 3. از زوجیّت موجودات شناخته شده و ناشناخته خداشناس شوید و او را تنزیه کنید. *** تفسیر قرآن مهر جلد
هفدهم، ص: 171 قرآن کریم در آیات سی و هفتم تا چهلم سورهي یس به نشانههاي خدا در صحنهي آسمان و نظم حرکت
40 . وَآیَۀٌ لَّهُمُ الَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ* وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا - ستارگان و سیارات اشاره میکند و میفرماید: 37
ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ* وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّی عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ* لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ
النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُون و براي آنان شب، نشانه (ي خدا) است که روز را از آن برمیکنیم و ناگهان آنان در تاریکی فرو
میروند؛* و خورشید که تا قرارگاهش روان است؛ این اندازهگیري (خداي) شکستناپذیر داناست.* و ماه را برایش منزلگاههایی
قرار دادیم، تا اینکه همچون شاخک دیرینه [قوسی شکلِ زرد رنگ برگردد.* نه خورشید برایش سزاوار است که ماه را دریابد، و
نه شب بر روز پیشی گیرنده است؛ در حالی که هر یک در مداري شناورند. نکتهها و اشارهها: 1. روشنایی و روز، همچون لباس
سفیدي که بر پیکر شب پوشانده شده، از آن بیرون آورده میشود؛ بدین معنا که کرهي زمین به صورت طبیعی تاریک است و
.2 «1» . روشنایی روز عارضی است که از منبع دیگري به او داده میشود و هر گاه کنار رود، تاریکی طبیعی آن آشکار میشود
نظام حرکت زمین به دور خورشید و پیدایش شب و روز، یکی از نشانههاي علم و قدرت خدا در نظم بخشی به جهان است. 3. در
تفسیر قرآن مهر جلد «2» ؛ این آیات از حرکت و جریان خورشید به سوي قرارگاه و در مسیر مشخص خود سخن گفته شده است
در مورد خورشید شاید اشاره به آن باشد که خورشید که تودهي مذابی است، همچون آب در « جریان » هفدهم، ص: 172 تعبیر
4. این آیات ممکن است اشاره به حرکت انتقالی خورشید به دور مرکز کهکشان راه شیري و یا به حرکت «1» . جریان و روان است
وضعی خورشید به دور خود و یا به تمایل خورشید به طرف شمال و جنوب زمین تا مدار 23 درجه و یا اشاره به حرکت خورشید
از این رو این آیه معجزهي علمی قرآن است و «2» ؛ (همراه با مجموعهي منظومهي شمسی) به طرف ستارهاي دور دست باشد
5. حرکت کرهي عظیم خورشید که یک میلیون و دویست هزار برابر زمین است، با «3» . برخلاف هیئت بطلمیوسی سخن گفته است
در مورد « منازل » حرکتی حساب شده و در مسیري مشخص، نشانهاي از قدرت و علم بی کران پروردگار جهان است. 6. تعبیر به
حرکت ماه اشاره به منزلگاههاي بیست و هشت گانهاي است که کرهي ماه در هر بار گردش به دور زمین (یک ماه قمري)
میپیماید و براي ما قابل رؤیت است و در دو شب باقی مانده قابل رویت نیست. این مراحل و منزلگاههاي ماه کاملًا دقیق و حساب
. شده است به طوري که یک تقویم طبیعی را به وجود میآورد و نشانهاي از علم و قدرت خالق جهان را به نمایش میگذارد. 7
به معناي قسمتی از خوشهي خرماست که به تنهي درخت اتصال دارد و وهمچون هلال شب آخر ماه زرد رنگ و قوسی « عُرجون »
8. در این آیات بیان شده که خورشید و ماه در مسیر خود در فضا شناورند ص: 173 «4» . شکل است
این تعبیر اشارهاي لطیف به حرکت ماه و خورشید و مسیر (تقریباً) دورانی آنهاست. «1» . و با همدیگر تلاقی و برخورد ندارند
. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعات کیهانشناختی، خداشناس شوید. 2. در نظام نور و ظلمت و شب و روز، نشانههاي خدا را ببینید. 3
حرکت خورشید فرجامی مشخص دارد. 4. از مشاهدهي حرکتهاي دقیق خورشید به طرف محل استقرار خود، به علم و قدرت خدا
پی ببرید. 5. به منازل ماه در شبها بنگرید و خداشناس شوید. 6. از نظام حرکت ماه و خورشید و شب و روز در مسیرهاي مشخص
و دقیق، به نظمآفرین آنها پی ببرید. *** قرآن کریم در آیات چهل و یکم تا چهل و چهارم سورهي یس به نشانههاي خدا بر
44 . وَآیَۀٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ* وَخَلَقْنَا لَهُم مِن - صحنهي دریاها و رحمتگري او اشاره میکند و میفرماید: 41
مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ* وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَ رِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ* إِلَّا ص: 174 رَحْمَ ۀً مِنَّا وَمَتَاعاً إِلَی
حِینٍ و براي آنان نشانه (ي خدا) است که ما نسل آنان را در کشتی انباشته (از بارها) حمل کردیم؛* و براي آنان همانند آن چیزي
آفریدیم که (بر آن) سوار میشوند.* و اگر بخواهیم آنان را غرق میکنیم، پس هیچ فریادرسی برایشان نیست و (نیز) آنان نجات
در « ذُرّیه » . داده نمیشوند.* مگر رحمتی از جانب ما و بهرهاي (از دنیا)، تا مدّتی (معیّن شامل حالشان شود). نکتهها و اشارهها: 1
صفحه 59 از 118
اصل به معناي فرزندان کوچک است، ولی گاهی به معناي همهي فرزندان بزرگ و کوچک میآید. در این آیه از حمل فرزندان
کوچک در کشتی سخنی گفته شده است، ولی از حمل خود انسانها سخن گفته نشده است؛ چرا که فرزندان نیاز بیشتري به سوار
شدن دارند و این تعبیر براي تحریک عواطف و نشان دادن لطف خدا مناسبتر است. 2. مقصود از کشتی در این آیه همهي
کشتیهاست که کشتی نوح یکی از مصادیق آن است. 3. ماندن کشتیها بر آب در اثر اختلاف وزن حجمی آن با آب و حمل
انسانها و بارهاي تجاري و حرکت آنها به وسیلهي باد یا بخار یا نیروي اتمی و مانند آن، همگی نشان قدرت، علم و رحمت
پروردگاري است که این وسایل و نیروها را در اختیار بشر گذاشته است. 4. در این آیات از وسایل سواري مشابه کشتی سخن گفته
شده است از مرکبهایی همچون شتر که کشتی صحرا نامیده میشود تا هواپیماها و سفینههاي فضایی که همگی آفریدهي خدایند؛
چرا که او مواد اولیه و نیرو و هوش لازم را به بشر عنایت کرد تا این وسایل را بسازد و از آنها استفاده کند. 5. اگر خدا بخواهد،
میتواند نظام حرکت کشتیها را به هم بزند یا طوفانها و امواج عظیم برانگیزد که کشتیها را در کام خود فرو برند و همهي تفسیر
قرآن مهر جلد هفدهم، ص: 175 کشتیسواران را غرق سازد، ولی رحمت الهی شامل حال مردم میشود و غالباً آنان را نجات
آري؛ اینها آزمایش «1» . میدهد و تا پایان عمر یا تا پایان جهان به مردم مهلت داده میشود تا از زندگی دنیا بهرهمند شوند
. انسانهاست تا بدانند که چه کسی خداشناس و سپاسگزار میشود و چه کسی راه ناسپاسی در پیش میگیرد. آموزهها و پیامها: 1
با مطالعه در مورد دریاها و حرکت کشتیها خداشناس شوید. 2. به الطاف خدا در حمل و نقل کشتیها توجه کنید (تا خداشناس و
. سپاسگزار شوید). 3. در حوادث خطرناك دریا، نجات دریانوردان با رحمت الهی است و از دست کسی کاري ساخته نیست. 4
بهرهمندي شما از زندگی موقت است (پس به فکر زندگی ابدي باشید). *** قرآن کریم در آیات چهل و پنجم و چهل و ششم
سورهي یس به سرکشی و روي گردانی مشرکان از آیات الهی اشاره میکند و میفرماید: 45 و 46 . وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ
أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ* وَمَا تَأْتِیهِم مِنْ آیَۀٍ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِ ینَ و هنگامی که به آن (مشرك) ها
خودتان را از آنچه [از عذاب در پیشرویتان و آنچه در پشت سرتان است نگهداري کنید، باشد که شما (مشمول) » : گفته شود
و هیچ نشانهاي از نشانههاي پروردگارشان براي آنان نمیآید، مگر اینکه از آن روي گردانند. *.«( رحمت شوید (روي برمیتابند
ص: 176 نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از آنچه پیش روست، مجازاتهاي دنیوي و منظور از آنچه
پشت سر انسان است مجازاتهاي اخروي است که گویی آن در جلوي انسان و این در پی او حرکت میکند تا سرانجام روزي
دامان او را بگیرد. البته برخی مفسران برآناند که مقصود، بر عکس نظر فوق، یا گناهان گذشته و آینده، یا گناهان آشکار و پنهان
و یا عذاب دنیا و مرگ و یا شرك و عذاب آخرت است. البته مانعی ندارد که تعبیرات فوق کنایه از احاطهي عوامل عذاب و خشم
« تقوا » و مواردي که مفسران شمردهاند از مصادیق آنها باشد. 2. مقصود از «1» الهی باشد که از هر سو کافران را در برگفته است
حفظ خود از عوامل عذابی است که بیان کردیم؛ یعنی خدا مشرکان را فرا میخواند که از این عوامل بپرهیزند و کاري نکنند که
مستحق مجازاتهاي دنیوي و اخروي شوند. 3. مقصود از آیاتی که مشرکان از آنها روي گرداناند، آیات قرآن و نیز نشانههاي
خدا در درون انسان، همچون منطق عقل و فطرت و نیز نشانههاي خدا در صحنهي هستی است که مشرکان همهي اینها را نادیده
میگیرند و روي برمیتابند. آموزهها و پیامها: 1. تقوا پیشه سازید که زمینهساز رحمت الهی است. 2. مخالفان دین، افرادي بیتقوا
هستند و از نشانهها و آیات حق گریزاناند. *** ص: 177 قرآن کریم در آیهي چهل و هفتم سورهي
یس به شبههپراکنی، تهمتزدن و بخل مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 47 . وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا
از آنچه خدا به شما روزي » : لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَوْ یَشَ اءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَ لالٍ مُبِینٍ و هنگامی که به آنان گفته شود
آیا کسی را غذا دهیم که اگر » : کسانی که کفر ورزیدند، به کسانی که ایمان آوردند میگویند ،«. داده [در راه خدا] هزینه کنید
نکتهها و اشارهها: 1. شبههاي که مشرکان در «. (برفرض) خدا میخواست او را غذا میداد؟! شما جز در گمراهی آشکاري نیستید
صفحه 60 از 118
برابر انفاق و امدادرسانی به بینوایان مطرح کردند، مخصوص آن زمان نیست و هم اکنون نیز برخی افراد میگویند که اگر خدا
میخواست، خود به فقیران کمک میکرد، چرا ما کمک کنیم؟! در حالی که جهان میدان آزمایش است و یکی را با ثروت دادن
امتحان میکنند و دیگري را با فقر و صبر، تا ببینند چه کسی اهل بخشش و صبر و شکرگزاري است. 2. ریشهي بخل و بهانهجویی
3. اموال و روزيهاي شما هم از خداست، پس اگر چیزي به دیگران بخشیدهاید، در حقیقت از «1» . مشرکان در کفر آنان است
خودتان نبوده است، بلکه اموال خدا را به دستور خدا به بندگان خدا دادهاید و چقدر انسان باید بخیل باشد که از چنین بخششی
.« کافران » و یا « مؤمنان » ،« خدا » : وجود دارد «. شما در گمراهی آشکاري هستید » پرهیز کند. 4. سه احتمال در مورد گویندهي جملهي
و احتمال سوم با سیاق ص: 178 آیه سازگارتر است و این سخن نوعی مقابلهي به مثل کافران با
آموزهها و پیامها: 1. کفر زمینهساز بخل، شبههپراکنی و تهمتزدن است. 2. از اموال «1» . مؤمنان است که آنها را گمراه میخوانند
خدا، به فرمان خدا (به بندگان خدا) ببخشید. 3. ثروتمندان بخیل و کفرپیشه براي آن که به دیگران کمک نکنند، شبههپراکنی
میکنند. ***
صیحه هاي رستاخیز
قرآن کریم در آیات چهل و هشتم تا پنجاهم سورهي یس به تردید مشرکان در مورد معاد و حادثهي ناگهانی رستاخیز اشاره
50 . وَیَقُولُونَ مَتَی هذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَ ادِقِینَ* مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَ یْحَۀً وَاحِ دَةً تَأْخُ ذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ* فَلَا - میکند میفرماید: 48
جز یک *«!؟ اگر راستگویید، این وعده (: قیامت) چه وقت است » : یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِ یَۀً وَلَا إِلَی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ (کافران) میگویند
بانگ (مرگبار) را انتظار نمیکشند، که آنان را فرو گیرد، در حالی که آنان [با یکدیگر] کشمکش میکنند.* پس نه میتوانند
در اصل به معناي صداي شکافتن « صیحه » . سفارش (و وصیتی) کنند و نه به سوي خانوادهشان باز میگردند. نکتهها و اشارهها: 1
چوب و لباس است، سپس به هر فریاد بلند گفته میشود و در این به بانگ عظیم آسمانی یا نفخهي
ص: 179 صُور اول اشاره شده که ناگهان همهي مردم را به کام مرگ فرو میبرد. 2. در احادیث اسلامی از پیامبر صلی الله علیه و
آله حکایت شده که این بانگ آسمانی آنچنان غافلگیرکننده است که افراد در حالی که پارچهاي را براي معامله گشودهاند یا
و فرصت هیچ کاري پیدا نمیکنند). 3. مقصود از ) «1» لقمهاي را از غذا برداشتهاند، پیش از اتمام کارشان جهان به پایان میرسد
جدال مشرکان در آستانهي رستاخیز جدال آنها در امور دنیوي یا در مورد مسألهي معاد است. البته بعید نیست که این آیه اشاره به
4. وقتی حادثهي بزرگی رخ میدهد همه میکوشند که به خانوادهي خود سرکشی کنند و «2» . همهي جدالهاي مردم داشته باشد
آنها را به محل امنی ببرند و یا کسی را پیدا کنند و به او وصیت کنند تا کارهاي نیمه تمامشان را به اتمام برسانند، اما حادثهي
رستاخیز آنقدر ناگهانی و کوبنده است که فرصت این کارها را به انسان نمیدهد. آموزهها و پیامها: 1. حادثهي رستاخیز ناگهانی
است و فرصت هر کاري را از دست انسان میگیرد (پس آماده باشید). 2. مخالفان دین در مورد معاد بهانهجویی و شبههپراکنی
میکنند (ولی باید به آنان پاسخ داد). 3. جدال و مخاصمهي مردم تا لحظهي رستاخیز ادامه دارد. 4. در هنگام حادثه، وصیت و
سرکشی به خانواده، مطلوب است. *** ص: 180 قرآن کریم در آیات پنجاه و یکم تا پنجاه و سوم
53 . وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِنَ - سورهي یس به رستاخیز مردگان و واکنش تعجب آمیز کافران اشاره میکند و میفرماید: 51
الْأَجْدَاثِ إِلَی رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ* قَالُوا یَاوَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ* إِن کَانَتْ إِلَّا صَ یْحَۀً وَاحِدَةً فَإِذَا
هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْ َ ض رُونَ و (بار دیگر) در شیپور دمیده میشود، پس ناگهان آنان از قبرها به سوي پروردگارشان به سرعت سرازیر
اي واي برما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! این چیزي است که (خداي) گستردهمهر وعده داده » : میشوند.* میگویند
این) جز یک بانگ (بزرگ) نبود؛ و [لی ناگهان آنان همگی در نزد ما احضار شدهاند. ) *«. است؛ و فرستادگان (او) راست گفتند
صفحه 61 از 118
نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل اشاره شد که با نفح صور اول و دمیدن در شیپور مرگبار همهي انسانها میمیرند و در این آیات
به نفخ صور دوم اشاره شده که با دمیدن در شیپور و با بانگی عظیم همهي انسانها زنده و در پیشگاه الهی حاضر میشوند. همان
به معناي قبرهاست و از « اجداث » 2. تعبیر «1» . طور که همهي اعضاي یک لشکر بزرگ با صداي شیپور آمادهباش جمع میشوند
این تعبیر استفاده کردهاند که معاد علاوه بر آن که روحانی است، جسمانی نیز هست و در رستاخیز مردمان از قبرها سر بر میآورند.
پروردگارشان) اشاره به تربیت و مالکیت خدا دارد و گویا اشاره دارد که ربوبیت و مالکیت خدا ایجاب میکند که ) « ربّهم » 3. تعبیر
معاد و حساب در کار باشد. ص: 181 البته این تعبیر به نوعی لطف و محبت خدا را نیز نوید میدهد؛
یعنی حساب شما با کسی است که پروردگار شماست. 4. در این آیات اشاره شده که کافران و منکران معاد در رستاخیز سراسیمه
به پا میخیزند و با تعجب میپرسند: چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ و پس از آن که متوجه حقایق میشوند میگویند:
این وعدهي الهی است. یعنی، اولًا، مرگ و دوران برزخ را همچون خوابی میدانند و ثانیاً، صریحاً به معاد و راستگویی پیامبران
اعتراف میکنند. آري؛ در آن صحنه حقیقت آنچنان آشکار است که کسی نمیتواند آن را انکار کند. 5. برزخ، یعنی فاصلهي
در حالی که مؤمنان نیکوکار در «1» ، بین مرگ تا رستاخیز، براي اکثریت مردم که ایمان متوسطی دارند حالتی شبیه خواب است
آموزهها و پیامها: 1. بر «2» . بهشت برزخی هستند و با نعمتهاي الهی پذیرایی میشوند. و کافران بدکار در برزخ گرفتار عذاباند
پایی رستاخیز با یک بانگ (و به سرعت و آسانی) تحقق مییابد. 2. معاد جسمانی است و مردم از گورها به محضر خدا میروند.
3. کافران قبل از رستاخیز به حقانیّت معاد و راستی پیامبران اعتراف کنند (و هم اکنون راه صحیح را برگزینند). 4. مرگ و برزخ
همچون خوابی طولانی است. *** ص: 182 قرآن کریم در آیهي پنجاه و چهارم سورهي یس به
دادگاه عدل رستاخیز و تجسّم اعمال انسانها اشاره میکند و میفرماید: 54 . فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
پس امروز چیزي بر کسی ستم نمیشود و جز (طبق) آنچه انجام میدادید، جزا داده نمیشوید. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به
تجسّم اعمال انسانها در رستاخیز اشاره و بیان گردیده که جزاي اعمال هر کس خود اعمال اوست؛ یعنی همان اعمال به صورت
پاداش و کیفر تجسّم مییابد و دامن افراد را میگیرد. 2. در رستاخیز ظلم معنا ندارد؛ چون بهترین نوع عدالت در آن جا اجرا
میشود، یعنی خود عمل انسان به خودش بازمیگردد و اصولًا اگر در دادگاههاي بشري نمیتوانند عدالت را به طور کامل برقرار
سازند به خاطر آن است که نمیتوانند اعمال افراد را به خودشان بازگردانند. 3. این که خدا اعمال هر کس را به عنوان کیفر یا
پاداش به او میدهد و ظلم نمیکند بدان معنا نیست که خدا به نیکوکاران تفضّل و بخشش اضافی نداشته باشد، بلکه در این آیه
سخن از جزاي استحقاقی است وگرنه لطف و بخشش الهی بر مؤمنان در آیات دیگر قرآن بیان شده است. آموزهها و پیامها: 1. روز
رستاخیز، ستم بی معناست و روز عدالت محض است. 2. روز رستاخیز، روز تجسّم اعمال است و عمل هر کس به عنوان جزاي او
قرار میگیرد. 3. مراقب اعمال خویش باشید که معیار پاداش و کیفر شماست. *** ص: 183 قرآن
58 . إِنَّ - کریم در آیات پنجاه و پنجم تا پنجاه و هشتم سورهي یس به حالات و نعمتهاي بهشتیان اشاره میکند و میفرماید: 55
أَصْحَابَ الْجَنَّۀِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ* هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَی الْأَرَائِکِ مُتَّکِئُونَ* لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَۀٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ* سَلَامٌ قَوْلًا مِن
رَّبٍّ رَّحِیمٍ مسلماً، امروز اهل بهشت به شادمانی مشغولاند؛* آنان و همسرانشان در سایهها بر تختها تکیه کردهاند؛* براي آنان در
آنجا میوهاي است؛ و آنچه فرا خوانند برایشان (آماده) است.* سلام (بر شما! این) سخنی از جانب پرودرگارِ مهرورز است. نکتهها
به معناي حوادث و حالاتی است که براي انسان روي میدهد و او را مشغول میسازد؛ خواه مسرّت بخش باشد « شُغُل » . و اشارهها: 1
به معناي همسران « ازواج » .2 «1» . و خواه غمانگیز اما در این جا مقصود آن است که بهشتیان به امور مسرّتبخشی مشغول میشوند
بهشتی یا همسران باایمانی است که در این دنیا داشتهاند که بر تختهایی در حجلهگاهها در کنار آنان هستند. 3. در بهشت سایه و
. آفتاب وجود دارد، ولی بهشتیان در سایههاي لذتبخش هستند. البته ممکن است این تعبیر اشاره به سایهي لطف الهی باشد. 4
صفحه 62 از 118
بهشتیان علاوه بر آن که میوهي مخصوص دارند، از میوهها و غذاها هر چه بخواهند آماده میشود. 5. در برخی احادیث روایت شده
تفسیر قرآن «2» . که نوري بر بالاي سر بهشتیان ظاهر میشود که نور لطف خداست و ندایی برمیخیزد و بر بهشتیان سلام میدهد
. مهر جلد هفدهم، ص: 184 آري این ندا، روحانگیز و لذتبخش و محبتآمیز و نشانهي لطف پروردگار است. آموزهها و پیامها: 1
نعمتهاي گوناگون در انتظار بهشتیان است (اگر آنها را میخواهید مؤمن نیکوکار شوید). 2. بهشتیان (چون در دنیا تابع ارادهي
خدا بودند) در بهشت همه چیز تابع ارادهي آنهاست. 3. بهشت و سایهي لطف و سلام گرم خدا در بهشت منتظر شماست. 4. شغل
مسرّتبخش، همسران نیکو، تخت راحت و غذاي مورد پسند و پیوند محبتآمیز با خدا مایهي خوشبختی شماست. *** قرآن
کریم در آیات پنجاه و نهم تا شصت و دوم سورهي یس با یادآوري دشمنی و گمراهگري شیطان، در مورد شیطانپرستی و
62 . وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ* أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا - خردورزي نکردن هشدار میدهد و میفرماید: 59
الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌ مُّبِینٌ* وَأَنِ اعْبُدُونِی هذَا صِ رَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ* وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلا کَثِیراً أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ و (ندا آید:) اي
خلافکاران امروز جدا شوید.* اي فرزندان آدم! آیا با شما پیمان نبستم که شیطان را نپرستید، [چرا] که او دشمن آشکاري براي
شماست؟!* و اینکه مرا بپرستید که این راه راست است؟!* و به یقین، گروه زیادي از شما را گمراه کرد، و آیا خردورزي
نکردهاید؟! نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از جداسازي مجرمان در رستاخیز، جدا کردن صف آنان از
.2 «1» . ص: 185 مؤمنان است، هر چند ممکن است جداسازي آنان از یکدیگر و یا جداسازي آنان از معبودانشان نیز مراد باشد
مقصود از پیمان الهی با انسان در مورد عدم پیروي از شیطان چیست؟! مفسران این پرسش را چند گونه پاسخ دادهاند: الف) مقصود
پیمان الهی از طریق دادن عقل به انسان باشد؛ زیرا عقل انسان دشمنی شیطان را درك و او را از اطاعت شیطان منع میکند، همان
طور که بر توحید گواهی میدهد. ب) منظور پیمان الهی با انسان از طریق فطرت باشد که انسان فطرتاً خداجو و توحیدگراست و
اطاعت و پرستش غیر او را نفی میکند. ج) مقصود پیمان الهی از طریق پیامبران الهی و کتابهاي آسمانی است، همچون آیات
در این آیه همان اطاعت از اوست؛ عبادت و « عبادت شیطان » 3. مقصود از «2» . قرآن که مکرر دشمنی شیطان را گوشزد کرده است
پرستش گاهی به صورت سجده و رکوع و مانند آن است و گاهی به صورت اطاعت از افراد، همان طور که در برخی آیات و
مثلًا در حدیثی از امام باقر علیه السلام روایت شده که هر کس به سخنگویی «3» . احادیث نیز عبادت به معناي پرستش آمده است
گوش دهد، او را پرستش کرده است و اگر گوینده از طرف خدا سخن میگوید، پرستش خدا کرده و اگر از طرف شیطان سخن
کعبهي دل مسکن شیطان مکن پاك کن این خانه که جاي خداست (پروین) تفسیر قرآن «4» . میگوید، پرستش شیطان کرده است
و اقوام زیادي را بدبخت و گرفتار «1» 4. در این آیات بیان شده که شیطان بسیاري از مردم را گمراه مهر جلد هفدهم، ص: 186
عذاب الهی نموده است که توجه به سرنوشت آنان انسان را از پیروي شیطان برحذر میدارد. آموزهها و پیامها: 1. روز رستاخیز روز
. جداسازي خلافکاراناست. 2. خداپرستی و عدم اطاعت از شیطان یک پیمان الهی است و همگان ملزم به اجراي مفاد آن هستند. 3
شیطان دشمن آشکار و اعلام شدهي شماست (پس مراقب توطئههاي او باشید). 4. اگر خردورزي کنید، از شیطان پیروي نمیکنید.
*** قرآن کریم در آیات شصت و سوم و شصت و چهارم سورهي یس به فرجام عذابآلود کافران و علت آن اشاره میکند و
میفرماید: 63 و 64 . هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ* اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَ ا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ این جهنّمی است که (بدان) وعده داده
میشدید.* امروز به سبب کفرورزیدنتان وارد آن شوید (و میسوزید). نکتهها و اشارهها: 1. کافران را در رستاخیز سرزنش میکنند
و آنان را در برابر حقایق قرار میدهند که به آنها وعده داده میشد ولی آنها را انکار میکردند. 2. عامل عذاب کافران همان کفر
مستمر آنان است که پیامبران الهی و معاد را انکار میکردند و راه شرك را میپیمودند. ص: 187
آموزهها و پیامها: 1. وعدهي الهی (در مورد عذاب آخرت) حق است. 2. کفر نورزید که عامل عذاب است. *** قرآن کریم در
آیات شصت و پنجم تا شصت و هفتم سورهي یس به حالات کافران در رستاخیز و گواهی دست و پایشان علیه آنان اشاره میکند
صفحه 63 از 118
67 . الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَ ا کَانُوا یَکْسِبُونَ* وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَی أَعْیُنِهِمْ - و میفرماید: 65
فَاسْتبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّی یُبْصِ رُونَ* وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَی مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیّاً وَلَا یَرْجِعُونَ امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم
و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان به آنچه کسب میکردند گواهی میدهند!* و اگر (بر فرض) بخواهیم، حتماً
چشمانشان را محو میکنیم؛ و به (سوي) راه بر یکدیگر پیشی میگیرند؛ و [لی چگونه میبینند؟!* و اگر (بر فرض) بخواهیم، حتماً
آنان را بر جایشان مسخ (و زمینگیر) میکنیم، پس توان رفتن ندارند و برنمیگردند. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از گواهی دادن
دست و پا علیه انسانها در رستاخیز چیست؟ مفسران به این پرسش چند گونه پاسخ دادهاند: الف) خدا به اعضاي بدن انسان شعور
و درك و قدرت سخن گفتن میدهد و آنها به راستی علیه انسان سخن میگویند همان طور که زبان او میتوانست سخن بگوید.
ب) خدا اعضاي بدن انسان را به سخن درمیآورد و حقایق را آشکار میکند هر چند درك و شعور نداشته باشند. ج) آثار اعمال
انسان در اعضاي بدن او باقی میماند و در رستاخیز این ص: 188 آثار ظاهر میشوند که این خود
2. در برخی آیات قرآن آمده «1» . نوعی گواهی است، همان طور که در فارسی میگوییم: رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ درون
و در آیهي فوق آمده که بر دهانها مهر مینهیم. شاید نخست بر دهان «2» است که زبان انسان در رستاخیز علیه او شهادت میدهد
آدمی مهر نهند، تا اعضاي دیگر شهادت دهند، سپس زبان او را میگشایند و در آن هنگام جز اعتراف و گواهی به کارهاي خود
چارهاي نخواهد داشت. 3. در برخی احادیث از امام باقر علیه السلام روایت شده که مقصود این آیات گواهی اعضاي بدن کافران
4. در این «3» . است که مستحق عذاب شدهاند، نه شهادت اعضاي بدن مؤمنان که نامهي اعمالشان را به دست راستشان میدهند
آیات از عذابها و مجازاتهاي احتمالی همچون کور کردن چشمان و زمینگیر کردن افراد سخن گفته شده است. برخی از
اما از آن جا که این مجازاتها احتمالی است «4» . مفسران این مجازاتها را مربوط به دنیا میدانند و برخی دیگر مربوط به رستاخیز
و به صورت تهدید آمده است، مانعی ندارد که مقصود تهدید کافران در دنیا و آخرت باشد که خدا قادر بر انواع مجازات شما در
دنیا هست ولی میخواهد به شما مهلت دهد و نیز میتواند شما را در رستاخیز به انواع مجازاتها گرفتار سازد، ولی با عدالت و
لطف با شما رفتار میکند. ص: 189 آموزهها و پیامها: 1. در روز رستاخیز کسی اختیار سخن گفتن
خود را هم ندارد. 2. (مراقب اعمالتان باشید که) اعضاي بدن شما نیز از گواهان رستاخیز هستند. 3. خدا قدرت انواع مجازاتهاي
کافران را دارد (پس مراقب باشید). *** قرآن کریم در آیهي شصت و هشتم سورهي یس به رشد منفی تواناییهاي انسان در
کهنسالی اشاره میکند و میفرماید: 68 . وَمَن نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ و هر کس را عمر درازش دهیم، وي را در
آفرینش (وجود) نگونسار میسازیم؛ و آیا خردورزي نمیکنند؟! نکتهها و اشارهها: 1. انسانی که عمر طولانی میکند، در دورهي
کهنسالی واژگونه میشود و به حالات طفولیت بازمیگردد؛ یعنی بدن او ناتوان و استعدادهاي او ضعیف میشود. 2. هر چند در
دوران پیري ممکن است رشد روحی و عقلی انسان ادامه یابد، اما جسم همراهی نمیکند و سیر نزولی دارد و گاهی انسان به مراحل
کودکی باز میگردد و اطرافیان او این وضعیت طبیعی را زننده یا ترحم برانگیز میشمارند و به همین دلیل این دوران، بسیار
دردناك میشود. 3. قدرت جوانی عاریتی است وگرنه به این آسانی از انسان گرفته نمیشود؛ پس قدرتی برتر سرنوشت انسان را
در دست دارد. 4. این آیه میتواند اشارهاي به مسألهي معاد نیز باشد؛ خدایی که میتواند یک انسان توانمند را به انسانی ناتوان
تبدیل کند و به حالت کودکی بازگرداند، هم او میتواند انسان را دوباره زنده گرداند. 5. در احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله
روایت شده که به ابوذر سفارش کردند: ص: 190 پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بشمار: جوانی را
آموزهها «1» . قبل از پیري و سلامت را قبل از بیماري و بینیازي را قبل از فقر و زندگی را قبل از مرگ و فراغت را قبل از گرفتاري
و پیامها: 1. در رشد منفی انسان در دوران کهنسالی تفکر کنید. 2. ناتوانی و پیري در راه است (پس دوران جوانی خود را غنیمت
شمرید و به فکر توشهي آخرت نیز باشید). ***
صفحه 64 از 118
مرگ و حیات حقیقی کدام است؟
خداي متعال در آیات شصت و نهم و هفتادم سورهي یس با بیان اهداف قرآن، به تهمت شاعر بودن پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ
میدهد و میفرماید: 69 و 70 . وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ* لِیُنذِرَ مَن کَ انَ حَیّاً وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی
الْکَ افِرِینَ شعر به او [: پیامبر] نیاموختیم و شایستهي او نیست؛ این (سخن) جز یادآوري و قرآن روشنگر نیست.* تا هر کس را که
زنده (دل) است هشدار دهد؛ و گفتار (سنت گونه و وعدهي عذاب) بر کافران تحقق مییابد. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن بر افراد
تأثیر زیادي داشت و آنان را سخت مجذوب میکرد، به طوري که گاه شبانه به نزدیک منزل پیامبر صلی الله علیه و آله میآمدند تا
زمزمهي (آیات قرآن را بشنوند و درنهایت ایمان میآورند). مشرکان براي توجیه این وضع، پیامبر صلی الله علیه و آله را شاعر
2. وحی الهی با شعر تفاوتهاي میخواندند که با شعرهاي خود مردم را جذب میکند. ص: 191
زیادي دارد؛ از جمله آن که: الف) شعر بر تخیّل استوار است، در حالی که وحی از حقیقت سرچشمه میگیرد. ب) شعر از عواطف
انسان سرچشمه میگیرد، ولی وحی از نزد خداست. ج) شعر با اغراق و مبالغه همراه است، در حالی که وحی حق است. د) شعر باید
این مطالب «1» . الفاظی زیبا و موزون داشته باشد از این رو در شعر گاهی حقایق فداي زیبایی الفاظ میشود، اما وحی حقیقت است
ارزش هنري شعر را کم نمیسازد و جایگاه شاعران با ایمان محفوظ و محترم است اما به هر حال خط شعر از وحی جداست. 3. در
آیات فوق به دو مطلب اشاره شده که تفاوت شعر و قرآن را نشان میدهد: اول این که بیدارگر و تذکّر دهنده است، و دوم آن که
روشنگر است، در حالی که هر شعري اینگونه نیست. 4. در روایات تاریخی آمده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هرگاه
5. این «2» . میخواست شعري را شاهد سخن خود قرار دهد، قالب موزون آن را در هم میشکست تا بهانه به دست دشمن نیفتد
آیات دو هدف از اهداف قرآن را بیان کرده است: الف) هشدار دادن به بیداردلان؛ ب) اتمام حجّت بر کافران و حتمی شدن فرمان
یاد کرده و آنان را در برابر کافران قرار داده است؛ یعنی از منظر « زنده » عذاب آنان. 6. این آیات از انسانهاي پندپذیر با عنوان
قرآن معیار مرگ و حیات، ایمان و پندپذیري است ولی انسانهاي مردهدل که راه کفر را در پیش میگیرند، در حقیقت زنده
نیستند؛ چون عقل و فطرت خود را به کار نگرفتهاند. 7. حیات و زندگی در جهان حداقل به سه گونه است: الف) زندگی گیاهی
که مظهر آن تعذیه و رشد و نمو است؛ ص: 192 ب) زندگی حیوانی که مظهر آن احساس و حرکت
است؛ ج) زندگی انسانی و روحانی که مظهر آن بیدار دلی، خردورزي، ایمان و پندپذیري است و عواملی همچون نفاق، تکبّر،
تعصب، کفر، جهل و گناه، حیات انسانی و روحانی را میمیراند و انسان را به مردهاي متحرّك یا حیوانی پر عیش و نوش تبدیل
میسازد. همه را زنده، مینشاید گفت زندگی نام و نشانی دارد آموزهها و پیامها: 1. قرآن همچون شعر (خیالی) نیست، بلکه کتابی
روشنگر و بیدارگر و زندگیساز است. 2. (استدلال به) شعر، مناسبِ مقام رهبران الهی نیست. 3. رهبران الهی آماج تهمتهاي
مخالفان هستند، ولی خدا از آنان دفاع میکند. 4. زندهدل باشید تا از قرآن بهره برید. 5. هشدار دادن به زندهدلان و اتمام حجّت بر
مردهدلان کفرپیشه از اهداف قرآن است. *** قرآن کریم در آیات هفتاد و یکم تا هفتاد و سوم سورهي یس به نشانههاي خدا در
73 . أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَا - دامها و فواید آنها و لزوم سپاسگزاري براي آن اشاره میکند و میفرماید: 71
أَنْعَاماً فَهُمْ لَهَا مَالِکُونَ* وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ* وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا یَشْکُرُونَ و آیا نظر نکردهاند که از
آنچه دستان (قدرت) ما برساخته است، دامهایی براي آنان آفریدیم و آنان مالک آنها هستند؟!* و آنها را برایشان فروتن (و رام)
ساختیم، پس [مرکب سواريشان از برخی آنهاست و از برخی آنها میخورند؛* و براي آنان در آنها سودها و و نوشیدنیهاست؛
پس آیا سپاسگزاري نمیکنند؟! ص: 193 نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از دستهاي خدا همان
قدرت و دستآورد اوست، و گرنه خدا جسم نیست که دست داشته باشد. 2. از میان نعمتهاي الهی به دامها اشاره شده است؛ چرا
صفحه 65 از 118
که در زندگی روزمرهي ما حضور دارند و هر روز از گوشت و شیر آنان استفاده میکنیم. 3. خدا دامها را آفرید ولی انسانها
مالک و صاحب اختیار آنها هستند و آنها را براي انسان رام ساخت تا از او فرمان ببرند و سرکش و غیر قابل کنترل نشوند و این
نشانهي لطف الهی است. همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبري (سعدي) 4. استفادههاي
انسانها از چهارپایان بسیار متنوع است. گاهی بر آنها سوار میشوند، گاهی به عنوان وسیلهي بارکشی از آنها استفاده میکنند،
و گاهی از شیر آنان مینوشند و از پشم و پوست آنها براي خود لباس تهیه میکنند و حتی از «1» گاهی از گوشت آنها میخورند
مدفوع آنها به عنوان کود طبیعی استفاده میکنند. آري؛ سرتاپاي وجود چهارپایان نعمت است و سزاوار آن است که از نعمت
دهنده سپاسگزاري کنیم. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعات حیوانشناسی به نعمتهاي خدا پی ببرید و سپاسگزار شوید. 2. به دامها
که سرتاسر وجودشان بهره و نعمت است، بنگرید تا آفریدگار را بهتر بشناسید. 3. پاسخ لطف و نعمت آفریدگار سپاس اوست.
*** ص: 194 قرآن کریم در آیات هفتاد و چهارم تا هفتاد و ششم سورهي یس با اشاره به ناتوانی
76 . وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَۀً لَّعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ* لَا - معبودان مشرکان، به پیامبر صلی الله علیه و آله دلداري میدهد و میفرماید: 74
یَسْتَطِیعُونَ نَصْ رَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْ َ ض رُونَ* فَلَا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ غیر از خدا، معبودانی (براي پرستش)
گزیدهاند، باشد که آنان یاري شوند؛* (ولی آنها) نمیتوانند آنان را یاري رسانند، و آنان براي آن (بت) ها لشکري احضار
شدهاند.* پس سخن آن (مشرك) ها تو را اندوهگین نسازد؛ که ما آنچه را پنهان میکنند و آنچه را آشکار میسازند میدانیم.
نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان معبودانی از بتها، فرشتگان یا جنّیان براي خود بر میگزینند تا آنان را در مشکلات زندگی یاري
رسانند یا در رستاخیز براي آنان شفاعت کنند. 2. معبودان مشرکان کاملًا ضعیف هستند و قادر به یاري پرستشگران خود در برابر
در دادگاه الهی حاضر «1» مشکلات و عذاب الهی نیستند بلکه در آن روز مشرکان همچون لشکري پشت سر معبودان دروغین خود
و سپس همگی در آتش افکنده میشوند. آموزهها و پیامها: 1. خدا را معبود خویش سازید که یاريگر شماست و از احوال
دشمنانتان آگاه است. 2. مشرکان امید به یاري معبودانی ناتوان را دارند. 3. خدا همه چیز را تحت نظر دارد پس رهبران الهی
غمگین نباشند (و به وظیفهي خود عمل کنند). *** ص: 195
معاد
.81 - قرآن کریم در آیات هفتاد و هفتم تا هشتاد و یکم سورهي یس به شبههي منکران معاد، چند پاسخ میدهد و میفرماید: 77
أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَۀٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ* وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ* قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِي
أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُ لِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ* الَّذِي جَعَلَ لَکُم مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْ َ ض رِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِنْهُ تُوقِدُونَ* أَوَ لَیْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ
وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَی أَن یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَی وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ و آیا انسان نظر نکرده که ما او را از آب اندك سیّال آفریدیم؟! و به ناگاه
چه کسی این استخوان را در حالی که آن » : وي دشمنی آشکار است.* و براي ما مثلی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت
کسی آن را زنده میکند که نخستین بار وي را پدید آورد؛ و او به هر آفرینشی داناست؛* » : بگو *«!؟ پوسیده است زنده میسازد
و آیا کسی که *«. (همان) کسی که براي شما از درخت سبز، آتشی قرار داد و شما در هنگام (نیاز) از آن (آتش) میافروزید
آسمانها و زمین را آفرید، نمیتواند همانند آن (مرده) ها را بیافریند؟! آري (میتواند)؛ و او فراوان آفرینندهي داناست. شأن نزول:
حکایت شده که مردي از مشرکان، قطعه استخوان پوسیدهاي را پیدا کرد و به بحث با پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد انکار معاد
پرداخت و گفت: چه کسی میتواند این استخوانهاي پوسیده را زنده سازد؟ آیات فوق در این رابطه نازل شد و به شبههي آنان
« انسان » ص: 196 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات بر عنوان «1» . پاسخهاي منطقی و کوبنده داد
به « نطفه » تأکید شده تا نشان دهد که هر انسانی میتواند این مطالب را درك کند و ناسپاسی مخاصمهگران را دریابد. 2. تعبیر
صفحه 66 از 118
معناي آب ناچیز و سیّال است که اشاره به سرچشمهي وجود انسانهاست؛ یعنی اگر انسان به مبدأ خویش بنگرد و مراحل، خلقت و
رشد خود را بررسی کند، متوجه ضعف خود و عنایت خدا به خود میشود، پس نباید ناسپاسی کند و با انکار معاد در برابر خدا به
مخاصمه بپردازد. چرا حق نمیبینی اي خودپرست که بازو به گردش درآورد و دست تو قائم به خود نیستی یک قدم ز غیبت مدد
میرسد دم به دم (سعدي) 3. مقصود از مثال زدن مشرکان در این جا، بیان یک ضرب المثل عادي نیست، بلکه مقصود بیان
استدلال براي نفی معاد است. فرد مشرکی که استخوان پوسیده را پیدا کرده بود، با خشم به مبارزه و مناظرهي پیامبر صلی الله علیه و
آله آمد تا بگوید که این استخوان پوسیده هرگز زنده نخواهد شد و بدین ترتیب معاد جسمانی را باطل سازد. 4. قرآن کریم در این
آیات با چند دلیل به شبههي مشرکان در مورد معاد پاسخ داده است: اول: این فرد منکر معاد، فراموش کرده که خود او از عناصر
خاك آفریده شده و سپس به نطفه تبدیل شده و رشد کرده است. آري؛ وجود انسان در هر لحظه در حال آفرینش است و مراحل
رشد را میپیماید و توجه به این آفرینشها براي حل مسألهي امکان معاد کافی است. دوم: در آغاز با آن که چیزي نبود، خدا انسان
و استخوانهاي او را ایجاد کرد ولی اکنون این استخوان پوسیده وجود دارد و خدا نیز آگاه است و مکان ذرّات آن را میداند و
میتواند آنها را جمعآوري کند. سوم: خدایی که از درختان سبز آتش میافروزد و انرژي نهفتهي آنان را آزاد و تفسیر قرآن مهر
جلد هفدهم، ص: 197 رستاخیزِ انژريها را به پا میدارد، همان خدا میتواند رستاخیز شما را برپا سازد. پاسخ چهارم آن است که
خدایی که آسمانها و زمین با آن عظمت را آفرید، چگونه نتواند مثل انسانها در رستاخیز را بیافریند، در حالی که او آفرینشگر و
داناست. 5. شبههي مشرکان در مورد معاد ممکن است به دو نکتهي اساسی اشاره داشته باشد: یکی عدم آگاهی از مکان ذرات
استخوانها و بدن انسان و دوم قدرت بر انجام این کار مشکل که آیات فوق به هر دو شبهه پاسخ داد و با یادآوري علم و قدرت
بینهایت خدا و نمونههاي آفرینش او مسأله را حل کرد. 6. در مورد ایجاد آتش از درخت سبز چند تفسیر شده است: الف) منظور
به هم زدن چوب برخی درختان (همچون مَرخ و عَفار) است که جرقه میزند و همچون کبریت آتش ایجاد میکند. ب) مقصود
همان جرقهي الکتریسیته است که بر اثر اصطکاك درختان بر همدیگر به وجود میآید، همان طور که در موقع آتش گرفتن
جنگلها به وسیلهي باد اتفاق میافتد. ج) منظور آزاد سازي انرژي درختان در هنگام سوختن است؛ یعنی در هنگام کربنگیري
مقداري از انرژي نور خورشید در درختان سبز ذخیره میشود و هنگام سوختن آنها رستاخیز انرژي بر پا میشود و آن انرژيها آزاد
به معناي آن است که خدا میتواند همانند انسانها را در رستاخیز دوباره بیافریند؛ چرا که انسان پس « مثلهم » 7. تعبیر «1» . میشوند
از تبدیل به خاك، صورت اولیاش از بین میرود و در رستاخیز با همان مواد ولی با صورت جدیدي حاضر میشود و از این
. ص: 198 آموزهها و پیامها: 1 «2» . روست که پیران در بهشت به صورت جوان حاضر میشوند
انسانهاي سرکش به منشأ حیات خود بنگرند تا دست از مخاصمه و شبههپراکنی بردارند. 2. مخالفان در مورد معاد شبههپراکنی
میکنند ولی شما با یادآوري علم و قدرت خدا و آفرینشگري او به آنها پاسخ دهید. 3. آفرینش نخستینِ انسان و رستاخیزِ انرژي
درختان و آفرینش آسمانها و زمین، همگی دلایل قدرت خدا بر رستاخیز است. *** قرآن کریم در آیات هشتاد و دوم و هشتاد و
سوم سورهي یس به ارادهي مطلق خدا و حکومت او اشاره میکند و میفرماید: 82 و 83 . إِنَّمَ ا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَن یَقُولَ لَهُ کُن
فَیَکُ ونُ* فَسُبْحَانَ الَّذِي بِیَدِهِ مَلَکُ وتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ هنگامی که چیزي را بخواهد، فرمان او فقط این است که به آن
پس [فوراً موجود] میشود.* پس منزّه است کسی که فرمانرواییِ مطلقِ همه چیز تنها به دست اوست؛ و فقط به «! باش » : میگوید
سوي او بازگردانده میشوید. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل سخن از معاد و قدرت خدا بر انجام آن بود و در آنها مظاهر قدرت
خدا در آفرینش آسمانها و زمین بیان شد و در این آیات بر ارادهي مطلق و حکومت و مالکیت خدا بر هستی اشاره شده است، تا
در این آیه یک امر لفظی « باش » نشان دهد که همه چیز وابسته به فرمان اوست و او قادر بر انجام معاد هست. 2. مقصود از فرمان
نیست؛ چرا که خدا نیاز به الفاظ ندارد، بلکه مقصود ارادهي بر ایجاد چیزهاست؛ یعنی هنگامی که خدا چیزي را اراده کند،
صفحه 67 از 118
از ریشهي مُلک و به معناي حکومت و مالکیت است. تفسیر قرآن مهر « ملکوت » . بلافاصله به وجود میآید و نیاز به واسطه ندارد. 3
جلد هفدهم، ص: 199 آري؛ خدایی که حکومت و مالکیت بی قید و شرط بر همهي هستی دارد و پاك و منزّه از نقصهاست،
میتواند مردگان را دوباره زنده سازد و رستاخیز جهان را برپا کند. آموزهها و پیامها: 1. ارادهي الهی بی قید و شرط، اجرا میشود.
. 2. حاکمیت و مالکیت جهان به دست خداي پاك است. 3. فرجام شما به سوي خداست (پس مراقب کارهاي خود باشید). 4
ص: 201 «1» . صفات خدا و مقصد خود را بشناسید
بخش